با یکی از دوستانم در اروپا تلفنی در خصوص «مردسالاری» حرف میزدیم که حق کشتن فرزند توسط پدر را دلیل «مردسالاری» جوامع خاورمیانه عنوان کرد.
حاصل این گفتگو فکر کردن بود و برخی از افکارم را نوشتم. هیچ اصراری بر درست بودن و حتی مفهوم بودنشان ندارم ولی خوشحال میشوم شما هم نظر و یا افکارتان را بنویسید یا حداقل بگویید مطلب خلاصه شدهام را دریافتهاید یا خیر:
فمنیستها میگویند جامعه سنتی «مردسالار» بوده (البته منظورشان پدرسالار و یا قبیله سالار است ولی زبانشان نمیچرخد و یا میخواهند به مردان حتما توهین کرده باشند). دلیلشان هم این است که اسلام به پدر و جد پدری اجازه کشتن فرزند میدهد ولی به مادر نمیدهد. یا مرد حق داشت چند همسر اختیار کند ولی زن این حق را نداشت. یا مرد مسئول خانواده قلمداد میشد و دو برابر ارث میبرد. دلیل اینکه در اسلام پدر حق کشتن فرزند دارد این است که در یکی از افسانههای مذهبی قرآن و کتاب مقدس (عهد عتیق) پدری میخواست فرزندش را بکشد و به اذن خدا نکشت. حال اگر اسلام مجازات قصاص برای پدری که فرزندش را میکشد وضع کند، یکی از اساطیر خود را نیز در خطر محکومیت به آن قرار میدهد.
از طرف دیگر چرا به مسئله اینگونه نگاه نکنیم: جوامع سنتی برای مردان وظایف ویژهای در نظر گرفته بودند. وظایفی سخت، طاقت فرسا و کشنده. ادیان به عنوان زیر مجموعه فرهنگ این جوامع مسئولیتهای بیشتری بر شانه ایشان گذاشت. مثلا اسلام که بیش از هرچیز به شمشیر مردان نیاز داشت، جهاد و کشته شدن در راه جامعه و خدا را بر آنها واجب کرد. مردان باید هزینه خانواده را تامین میکردند. همجنسگرایی مردان مجازات مرگ داشت و همجنسگرایی زنان مجازات شلاق (چون مردان وظیفه داشتند حتما مسئولیت خانوادهای را برعهده بگیرند و انسان برای نسل بعد تولید کنند). ارتداد مردان اعدام داشت و ارتداد زنان مجازاتی بسیار سبکتر و ... تمام این مسئولیتهای اضافه به دلیل مردستیز بودن جوامع سنتی بود. حال برای اینکه بالانس ایجاد شود باید یکسری امتیازات ویژه نیز به این مردان میدادند. مانند حق ازدواج با زنان مردان دیگری که در جنگ کشته شدهاند و الی آخر. پس نتیجه میگیریم که ریشه مشکلات زنان هم در مردستیزی جوامع سنتی بوده است.
به همین راحتی میشود جهان را جور دیگری تحلیل کرد و نتیجه گرفت که دشمن زنان و مردان قوانین سنت است و نه یک جنیست. اینگونه میشود متحد بود و با نگاه عادلانه و بدور از دگر جنس ستیزی با سنت جنگید.
حاصل این گفتگو فکر کردن بود و برخی از افکارم را نوشتم. هیچ اصراری بر درست بودن و حتی مفهوم بودنشان ندارم ولی خوشحال میشوم شما هم نظر و یا افکارتان را بنویسید یا حداقل بگویید مطلب خلاصه شدهام را دریافتهاید یا خیر:
فمنیستها میگویند جامعه سنتی «مردسالار» بوده (البته منظورشان پدرسالار و یا قبیله سالار است ولی زبانشان نمیچرخد و یا میخواهند به مردان حتما توهین کرده باشند). دلیلشان هم این است که اسلام به پدر و جد پدری اجازه کشتن فرزند میدهد ولی به مادر نمیدهد. یا مرد حق داشت چند همسر اختیار کند ولی زن این حق را نداشت. یا مرد مسئول خانواده قلمداد میشد و دو برابر ارث میبرد. دلیل اینکه در اسلام پدر حق کشتن فرزند دارد این است که در یکی از افسانههای مذهبی قرآن و کتاب مقدس (عهد عتیق) پدری میخواست فرزندش را بکشد و به اذن خدا نکشت. حال اگر اسلام مجازات قصاص برای پدری که فرزندش را میکشد وضع کند، یکی از اساطیر خود را نیز در خطر محکومیت به آن قرار میدهد.
از طرف دیگر چرا به مسئله اینگونه نگاه نکنیم: جوامع سنتی برای مردان وظایف ویژهای در نظر گرفته بودند. وظایفی سخت، طاقت فرسا و کشنده. ادیان به عنوان زیر مجموعه فرهنگ این جوامع مسئولیتهای بیشتری بر شانه ایشان گذاشت. مثلا اسلام که بیش از هرچیز به شمشیر مردان نیاز داشت، جهاد و کشته شدن در راه جامعه و خدا را بر آنها واجب کرد. مردان باید هزینه خانواده را تامین میکردند. همجنسگرایی مردان مجازات مرگ داشت و همجنسگرایی زنان مجازات شلاق (چون مردان وظیفه داشتند حتما مسئولیت خانوادهای را برعهده بگیرند و انسان برای نسل بعد تولید کنند). ارتداد مردان اعدام داشت و ارتداد زنان مجازاتی بسیار سبکتر و ... تمام این مسئولیتهای اضافه به دلیل مردستیز بودن جوامع سنتی بود. حال برای اینکه بالانس ایجاد شود باید یکسری امتیازات ویژه نیز به این مردان میدادند. مانند حق ازدواج با زنان مردان دیگری که در جنگ کشته شدهاند و الی آخر. پس نتیجه میگیریم که ریشه مشکلات زنان هم در مردستیزی جوامع سنتی بوده است.
به همین راحتی میشود جهان را جور دیگری تحلیل کرد و نتیجه گرفت که دشمن زنان و مردان قوانین سنت است و نه یک جنیست. اینگونه میشود متحد بود و با نگاه عادلانه و بدور از دگر جنس ستیزی با سنت جنگید.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر