مدتی است نوشتن علیه مردستیزی که در جهان درحال رشد عجیبی میباشد را آغاز کردهام و ایمان دارم راهی که در پیش گرفتهام راه درستی برای رسیدن به برابری جنسیتی و صلح جنسیتها است و در این میان از هیچ هزینه و تهمت و انگی هم ابایی ندارم.
در طی این مدت مسیجهای حمایتی بسیاری نیز از سوی مخاطبان عزیز دریافت کردهام که مایه دلگرمی فراوان من شده و خیلی دوستان هم ضمن اعلام خصوصی حمایت عنوان کردهاند که اگر نمیترسیدند انگ «زن ستیزی» به ایشان بچسبانند به صورت علنی از این کار دفاع میکردند. خیلی از دوستان هم نقدهایی داشتند که مثلا: «مردستیزانی که در بین فمینیستها دیده میشوند همانند همان نخالههایی هستند که در حقوق بشر یا هر جنبش اجتماعی درحال رشد دیگری دیده میشوند و نباید ایشان را جدی گرفت و به خاطر آن به کل جریان خرده گرفت.»
جواب این دوستان این است که نخالههای حقوق بشر یا هر جنبش دیگری هیچ کدام توسط فعالین سرشناس آن جنبش مورد استقبال قرار نمیگیرند و جدی گرفته نمیشوند ولی مردستیزان فمینیست مورد تقدیر قابل توجهی از فعالین این حوزه بسته به شاخهای که به آن وابستگی دارند قرار میگیرند.
***
از همه این حرفها گذشته امروز اتفاقی در مدرسهای که درس میخوانم افتاد که جالب دیدم برای شما هم تعریف کنم. همانطور که میدانید همچنان مشغول خواندن زبان انگلیسی در مدرسهای در سیدنی هستم و تلاش میکنم طی ماههای آینده موفق به اخذ آیلس شوم تا بتوانم در دانشگاهی ادامه تحصیل دهم.
امروز بعد از پایان یکی از کلاسها در زمان زنگ تفریح به سمت سرویسهای بهداشتی رفتم تا دستان خود را بشویم و آبی به سر و صورت خود بزنم. در همین بین یکی از همکلاسیهای من که خانمی ویتنامی، حدودا ۴۰ ساله است جلوتر از من دستش را به دستگیره در توالت مردانه گذاشت. خیلی مودبانه و با لبخند گفتم: این توالت مردانه است.
خانم ویتنامی برگشت و درحالی که به خاطر اشتباه خود قهقهه میخندید با کف دستانش محکم به سینه من کوبید. من درجواب این رفتار عجیب به لبخند جنتلمنانه خود پایان دادم و خیلی جدی گفتم: این خشونت است، لطفا دیگر من را لمس نکنید.
زن ویتنامی هم درحالی که دادمیزد «جاوید» (نامی که من را در مدرسه صدا میکنند) یکبار دیگر با کف یکی از دستانش به بازوی راست من کوبید و به سمت توالت زنانه رفت.
میخواستم از عصبانیت سرش فریاد بکشم که: دیگر به من دست نزند. ولی آبرو داری ایرانی و ترس از اینکه اگر کارمان به مسئولان مدرسه برسد شاید حرف من را باور نکنند و این خانم که حتی نامش را هم نمیدانم داستان را جور دیگری تعریف کند سبب شد تا کظم غیظ نمایم.
شاید تا اینجای ماجرا برای شما خندهدار به نظر آید. ولی مسئله دقیقا همین است که چرا فرهنگ یک جامعه باید به جایی برسد که برای مردان حریم بدنی قائل نباشد ولی همین حریم برای زنان وجود داشته باشد؟ چرا زنان فکر میکنند هرموقع اراده کنند میتوانند به بدن یک مرد دست بزنند یا به او ضربه وارد کنند؟ برای درک بهتر مسئله کافیاست جای من را با این خانم ویتنامی عوض کنید. فرض کنید من اشتباها داشتم وارد توالت زنانه میشدم و این خانم به من محترمانه یادآوری میکرد و من بر میگشتم در حالت خنده دو دستی به سینه وی میکوبیدم و بعد از تذکر ایشان مبنی بر اینکه دیگر به من دست نزن من یکبار دیگر با کف دست به بازوی وی میکوبیدم. مطمئن باشید که اگر جای ما عوض میشد پای پلیس به وسط میآمد.
بهروز جاویدتهرانی
***
شما هم میتوانید در بروز شدن این وبلاگ مارا یاری دهید. تجربیات خود را از برخورد تبعیض آمیز و سکسیستی علیه مردان در هرکجا که هستید برای ما ارسال کنید تا در صورت تمایل با نام خودتان منتشر شود.
در طی این مدت مسیجهای حمایتی بسیاری نیز از سوی مخاطبان عزیز دریافت کردهام که مایه دلگرمی فراوان من شده و خیلی دوستان هم ضمن اعلام خصوصی حمایت عنوان کردهاند که اگر نمیترسیدند انگ «زن ستیزی» به ایشان بچسبانند به صورت علنی از این کار دفاع میکردند. خیلی از دوستان هم نقدهایی داشتند که مثلا: «مردستیزانی که در بین فمینیستها دیده میشوند همانند همان نخالههایی هستند که در حقوق بشر یا هر جنبش اجتماعی درحال رشد دیگری دیده میشوند و نباید ایشان را جدی گرفت و به خاطر آن به کل جریان خرده گرفت.»
جواب این دوستان این است که نخالههای حقوق بشر یا هر جنبش دیگری هیچ کدام توسط فعالین سرشناس آن جنبش مورد استقبال قرار نمیگیرند و جدی گرفته نمیشوند ولی مردستیزان فمینیست مورد تقدیر قابل توجهی از فعالین این حوزه بسته به شاخهای که به آن وابستگی دارند قرار میگیرند.
***
از همه این حرفها گذشته امروز اتفاقی در مدرسهای که درس میخوانم افتاد که جالب دیدم برای شما هم تعریف کنم. همانطور که میدانید همچنان مشغول خواندن زبان انگلیسی در مدرسهای در سیدنی هستم و تلاش میکنم طی ماههای آینده موفق به اخذ آیلس شوم تا بتوانم در دانشگاهی ادامه تحصیل دهم.
امروز بعد از پایان یکی از کلاسها در زمان زنگ تفریح به سمت سرویسهای بهداشتی رفتم تا دستان خود را بشویم و آبی به سر و صورت خود بزنم. در همین بین یکی از همکلاسیهای من که خانمی ویتنامی، حدودا ۴۰ ساله است جلوتر از من دستش را به دستگیره در توالت مردانه گذاشت. خیلی مودبانه و با لبخند گفتم: این توالت مردانه است.
خانم ویتنامی برگشت و درحالی که به خاطر اشتباه خود قهقهه میخندید با کف دستانش محکم به سینه من کوبید. من درجواب این رفتار عجیب به لبخند جنتلمنانه خود پایان دادم و خیلی جدی گفتم: این خشونت است، لطفا دیگر من را لمس نکنید.
زن ویتنامی هم درحالی که دادمیزد «جاوید» (نامی که من را در مدرسه صدا میکنند) یکبار دیگر با کف یکی از دستانش به بازوی راست من کوبید و به سمت توالت زنانه رفت.
میخواستم از عصبانیت سرش فریاد بکشم که: دیگر به من دست نزند. ولی آبرو داری ایرانی و ترس از اینکه اگر کارمان به مسئولان مدرسه برسد شاید حرف من را باور نکنند و این خانم که حتی نامش را هم نمیدانم داستان را جور دیگری تعریف کند سبب شد تا کظم غیظ نمایم.
شاید تا اینجای ماجرا برای شما خندهدار به نظر آید. ولی مسئله دقیقا همین است که چرا فرهنگ یک جامعه باید به جایی برسد که برای مردان حریم بدنی قائل نباشد ولی همین حریم برای زنان وجود داشته باشد؟ چرا زنان فکر میکنند هرموقع اراده کنند میتوانند به بدن یک مرد دست بزنند یا به او ضربه وارد کنند؟ برای درک بهتر مسئله کافیاست جای من را با این خانم ویتنامی عوض کنید. فرض کنید من اشتباها داشتم وارد توالت زنانه میشدم و این خانم به من محترمانه یادآوری میکرد و من بر میگشتم در حالت خنده دو دستی به سینه وی میکوبیدم و بعد از تذکر ایشان مبنی بر اینکه دیگر به من دست نزن من یکبار دیگر با کف دست به بازوی وی میکوبیدم. مطمئن باشید که اگر جای ما عوض میشد پای پلیس به وسط میآمد.
بهروز جاویدتهرانی
***
شما هم میتوانید در بروز شدن این وبلاگ مارا یاری دهید. تجربیات خود را از برخورد تبعیض آمیز و سکسیستی علیه مردان در هرکجا که هستید برای ما ارسال کنید تا در صورت تمایل با نام خودتان منتشر شود.
من هم کاملا با شما موافق هستم چرا که در حال حاظر خانم ها دارن از جنسیت خود سواستفاده میکنن چه در منزل چه در محل کار وحتی در دادگاها.از همه بدتر که خیلی از اقایون هم حق به خانم ها میدن
پاسخحذف